چگونه با افراد خودشیفته ارتباط برقرار کنیم؟
راهنمای جامع برای داشتن ارتباط سالم با افراد خودشیفته
در طول زندگی، ممکن است با افرادی مواجه شویم که ویژگیهای بارز خودشیفتگی دارند؛ افرادی که همیشه خود را در مرکز توجه میخواهند، به ندرت اشتباهاتشان را میپذیرند و اغلب دیگران را کوچک میشمارند. این نوع شخصیت میتواند چالشبرانگیز باشد، بهویژه اگر آن فرد یکی از نزدیکان، همکاران، یا حتی شریک زندگیمان باشد. در این مقاله، به صورت مفصل و ساده یاد میگیریم که چگونه با افراد خودشیفته (Narcissistic individuals) ارتباط مؤثر و سالمی برقرار کنیم.
{1 باور طلایی در قرآن برای زیباتر شدن زندگی}
بخش اول: خودشیفتگی چیست؟
تعریف ساده
خودشیفتگی به معنی داشتن عشق افراطی به خود است. البته همهی ما تا حدی خودشیفته هستیم و این طبیعی است. اما فردی که اختلال شخصیت خودشیفته دارد (Narcissistic Personality Disorder)، به شکل افراطی به خود اهمیت میدهد و دیگران را نادیده میگیرد.
ویژگیهای یک فرد خودشیفته:
- احساس برتری دائمی نسبت به دیگران
- نیاز زیاد به تحسین شدن
- نداشتن همدلی و درک احساسات دیگران
- کنترلگر بودن
- رفتارهای تحقیرآمیز یا بیاحترامی به دیگران
- نپذیرفتن اشتباهات و مقصر دانستن دیگران
بخش دوم: چرا ارتباط با افراد خودشیفته سخت است؟
ارتباط با یک فرد خودشیفته مثل راه رفتن روی شیشههای شکسته است؛ ممکن است حرفی بزنی که به او بر بخورد و ناگهان تو را تحقیر یا طرد کند. این افراد معمولاً:
{مسیر رسیدن به اهداف: سفر سخت یا آسان؟}
- مرزهای دیگران را نادیده میگیرند
- در گفتگو فقط خودشان را میبینند
- از دیگران فقط برای تأیید گرفتن استفاده میکنند
- در صورت انتقاد، واکنشهای خشمگینانه و شدید دارند
اگر مراقب نباشی، در چنین رابطهای احساس خستگی، کمارزشی و افسردگی خواهی کرد.
بخش سوم: چگونه رفتار کنیم؟
در اینجا روشهایی عملی و موثر آورده شده تا بتوانید بهتر با چنین افرادی ارتباط برقرار کنید:
1. مرزهای محکم ولی محترمانه بگذارید
فرد خودشیفته تمایل دارد تا از مرزهای روانی و عاطفی عبور کند. باید به روشنی و قاطعانه مرزهایی برای خودتان تعیین کنید؛ مثلاً:
- “دوست ندارم اینطور با من صحبت کنی”
- “این تصمیم را خودم میگیرم، لطفاً نظر من را هم بشنو”
مرز گذاشتن نشانه بیاحترامی نیست؛ بلکه راهی برای حفظ عزتنفس است.
2. به دنبال تأیید گرفتن از او نباشید
افراد خودشیفته بهندرت کسی را تأیید میکنند؛ چون فکر میکنند دیگران پایینتر از آنهایند. اگر منتظر تحسین یا محبت واقعی از طرف آنها باشی، ناامید میشوی. پس خودت باید منبع اصلی تأیید درونی خود باشی.
3. درگیر بازیهای ذهنی نشوید
افراد خودشیفته گاهی با احساس گناه دادن یا بیارزش جلوه دادن دیگران، سعی میکنند کنترل را در دست بگیرند. درگیر این بازیها نشوید. آرام، محکم و بدون واکنش هیجانی برخورد کنید.
4. همدلی بیش از حد نشان ندهید
در ظاهر ممکن است فکر کنید که با همدلی بیشتر میتوان آنها را نرم کرد، اما این افراد اغلب از همدلی سوءاستفاده میکنند. بهتر است بهجای همدلی بیحد، بیشتر به واقعیتها و رفتارها دقت کنید.
5. از بحثهای بیفایده بپرهیزید
بحث کردن با فردی که حاضر نیست اشتباهاتش را بپذیرد، فقط انرژی تو را تلف میکند. اگر دیدی گفتگو به جایی نمیرسد، محترمانه بحث را تمام کن یا موضوع را عوض کن.
{چرا استراحت کردن ، وقت تلف کردن نیست؟}
6. خودت را بشناس و دوست بدار
فرد خودشیفته ممکن است اعتماد به نفس دیگران را کاهش دهد تا خودش بهتر دیده شود. اما اگر خودت را خوب بشناسی، عزتنفس قویای داشته باشی و ارزش خود را بدانی، کمتر تحتتأثیر این رفتارها قرار میگیری.
7. محدودهی ارتباط را مشخص کن
اگر میتوانی، مدت زمان تعامل با فرد خودشیفته را محدود کن. مثلاً اگر همکار توست، فقط در حیطهی کاری با او حرف بزن. اگر فامیل است، لزومی ندارد همهی مشکلاتت را با او در میان بگذاری.
8. مراقب عواطف خود باش
برخورد با فرد خودشیفته میتواند احساساتت را بههم بریزد. پس حتماً:
- با خودت خلوت کن
- احساساتت را یادداشت کن
- با فردی مطمئن درباره تجربهات صحبت کن
9. در صورت لزوم از مشاور کمک بگیر
اگر رابطهات با این فرد خیلی نزدیک است (مثلاً پدر، مادر، همسر)، و احساس میکنی تحت فشار زیادی هستی، کمک گرفتن از یک روانشناس بسیار مفید خواهد بود.
{چگونه ارتباطات حرفهای مسیر زندگی را تغییر میدهند}
بخش چهارم: آیا میتوان فرد خودشیفته را تغییر داد؟
تغییر دادن یک فرد خودشیفته کار بسیار دشواری است، چون آنها معمولاً معتقدند مشکلی ندارند و تقصیر همیشه گردن دیگران است. پس اگر فکر میکنی با محبت، گذشت یا فداکاری میتوانی او را تغییر دهی، احتمالاً ناامید خواهی شد.
تغییر فقط زمانی ممکن است که:
- خودش احساس کند نیاز به تغییر دارد
- درمان را با تمایل خودش شروع کند
- مدت طولانی تحت رواندرمانی قرار گیرد
اما در اکثر موارد، بهتر است به جای تمرکز بر تغییر دادن او، روی محافظت از خودت تمرکز کنی.
بخش پنجم: اگر مجبور به قطع رابطه شدید
در برخی موارد، بهویژه زمانی که فرد خودشیفته به صورت مزمن آزارگر است، قطع رابطه بهترین گزینه است. قطع رابطه میتواند سخت باشد، اما اگر به سلامت روانیات آسیب میزند، ضروری است. در این صورت:
- با آرامش و بدون درگیری این کار را انجام بده
- توضیح زیادی نده؛ آنها اغلب اهل بحث و توجیهاند
- بعد از قطع رابطه، مدتی سکوت کن تا بتوانی ترمیم شوی
بخش ششم: شناخت انواع خودشیفتگی برای ارتباط مؤثرتر
همهی افراد خودشیفته شبیه هم نیستند. شناخت نوع خودشیفتگی میتواند به تو کمک کند تا بهتر تصمیم بگیری که چطور رفتار کنی.
{بهترین زمان برای دستور به کائنات}
۱. خودشیفتهی آشکار (خودشیفتهی کلاسیک)
این افراد:
- بهصراحت میگویند از بقیه بهترند
- خود را مرکز همه چیز میدانند
- به تحسین مداوم نیاز دارند
- اغلب پرسر و صدا، جسور، رقابتجو و خودستایند
🔸 روش برخورد:
با این افراد باید خیلی واضح مرز بگذاری. برای مثال اگر گفت:
«من همیشه بهترین تصمیمها رو میگیرم!»
میتونی پاسخ بدی:
«ممکنه نظر تو این باشه، ولی من میخوام تصمیم خودم رو هم بررسی کنم.»
۲. خودشیفتهی پنهان (خودشیفتهی آسیبپذیر)
این افراد:
- ممکن است ظاهری خجالتی، مظلوم یا بیدفاع داشته باشند
- اما در درون، خود را برتر از دیگران میدانند
- اغلب از دیگران انتظار توجه زیاد دارند
- وقتی به آنها بیتوجهی شود، زود رنجیده میشوند و احساس قربانی بودن میکنند
🔸 روش برخورد:
اینجا باید همدلی کنترلشده نشان بدهی. یعنی نه خیلی سرد باشی، نه فریب نقش قربانی آنها را بخوری. مثلاً بگو:
«میفهمم که ناراحت شدی، ولی نمیتونم همیشه مطابق انتظارات تو رفتار کنم.»
۳. خودشیفتهی سمی (تحقیرکننده و آزارگر)
این افراد:
- دیگران را کوچک میکنند تا خودشان احساس بزرگی کنند
- از تحقیر، سرزنش یا طعنه برای کنترل استفاده میکنند
- در روابطشان سلطهجو و زورگو هستند
🔸 روش برخورد:
اینجا باید خیلی مراقب سلامت روانیات باشی. گاهی لازم است به طور جدی فاصله بگیری یا قطع رابطه کنی. اگر نمیتوانی (مثلاً در محل کار)، حداقل مرزهای حرفهای سفت و سخت تعیین کن و از مشاور کمک بگیر.
{قدرت تجسم و باورهای کمککننده به آن}
بخش هفتم: مثالهایی از زندگی واقعی و پاسخهای مناسب
بیایید چند سناریو را بررسی کنیم که ممکن است در برخورد با یک فرد خودشیفته پیش بیاید:
مثال ۱:
🔹 او میگوید:
«اگه من نبودم، تو هیچ کاری نمیتونستی انجام بدی!»
🔸 پاسخ مناسب:
«من از کمک تو ممنونم، اما موفقیتهام حاصل تلاش خودمم هم هست. لطفاً این رو درک کن.»
مثال ۲:
🔹 او همیشه در گفتگوها خودش را وسط میاندازد:
«آره آره، منم دقیقاً همین تجربه رو داشتم… بذار تعریف کنم!»
🔸 پاسخ مناسب:
«میفهمم میخوای تجربهات رو بگی، اما الان دارم حرف میزنم. لطفاً بذار جملهام رو کامل کنم.»
مثال ۳:
🔹 او تلاش میکند تو را کنترل کند:
«اگه واقعاً منو دوست داشتی، این کار رو میکردی!»
🔸 پاسخ مناسب:
«احساسات من به تو به این معنا نیست که باید از خواستههام بگذرم. دوست داشتن به معنی از خودگذشتگی بیحد نیست.»
بخش هشتم: مراقبت از خود در این نوع رابطهها
ارتباط با فرد خودشیفته در درازمدت ممکن است سلامت روانی تو را تهدید کند. باید به طور مداوم از خودت مراقبت کنی:
۱. نوشتن احساسات
هر روز چند دقیقه زمان بگذار و احساساتت را بنویس. این کار باعث میشود بهتر بفهمی که چه چیزی تو را اذیت کرده و چطور واکنش دادهای.
۲. گفتوگو با دوستان قابل اعتماد
داشتن دوستی که تو را میفهمد، میتواند به تو یادآوری کند که تنها نیستی و دیوانه نیستی! افراد خودشیفته گاهی باعث میشوند به درک خود از واقعیت شک کنی.
۳. داشتن سرگرمیهای شخصی
خود را وابسته به این رابطه نکن. زمانهایی را فقط برای خودت و علایقت اختصاص بده: مطالعه، پیادهروی، ورزش، نقاشی، یا هر کاری که به تو حس خوبی میدهد.
{چرا به همهی اهداف و خواستههام نمیرسم؟}
بخش نهم: اگر فرد خودشیفته شریک عاطفیات باشد
زندگی عاشقانه با یک فرد خودشیفته میتواند در ابتدا فریبنده باشد؛ آنها اغلب در آغاز رابطه بسیار جذاب، پرشور و رمانتیک هستند. اما پس از مدتی ممکن است:
- کنترلگر شوند
- تحقیر کنند
- بیتوجه باشند
- تو را به خودت شک بیندازند (gaslighting)
🔸 نشانههایی که باید جدی بگیری:
- احساس خستگی و تهی بودن پس از تعامل با او
- ترس از بیان خواستههایت
- احساس گناه بیدلیل
- از دست دادن اعتماد به نفس
اگر این موارد را تجربه میکنی، حتماً به یک مشاور مراجعه کن. گاهی جدا شدن از چنین رابطهای سالمترین راه است.
بخش دهم: چه زمانی باید کمک حرفهای بگیریم؟
اگر:
- دائم احساس اضطراب و استرس داری
- نمیتوانی مرزهای خود را حفظ کنی
- احساس میکنی اعتماد به نفس و هویتت را از دست دادهای
- دائم خودت را سرزنش میکنی
در این صورت، وقت آن رسیده که با یک رواندرمانگر یا مشاور صحبت کنی. رواندرمانگر میتواند به تو کمک کند تا:
بخش یازدهم: چگونه احساسات خود را در برخورد با افراد خودشیفته مدیریت کنیم؟
در ارتباط با افراد خودشیفته، ممکن است احساسات شدیدی مانند خشم، ناامیدی، غم، یا حتی ترس را تجربه کنیم. مدیریت این احساسات، کلید حفظ آرامش ذهن و جلوگیری از فرسودگی عاطفی است.
1. شناسایی احساسات
اولین گام، آگاه شدن از احساسی است که تجربه میکنی. آیا عصبانی هستی؟ ناراحتی؟ گیج شدی؟ همین که احساساتت را بشناسی، قدرتی پیدا میکنی که بهجای واکنش ناگهانی، پاسخ آگاهانه بدهی.
مثلاً:
«الان احساس میکنم نادیده گرفته شدم»
یا
«از اینکه حرفم را قطع کرد، ناراحت شدم»
2. تکنیک توقف ذهنی (Pause Technique)
قبل از واکنش نشان دادن، چند ثانیه مکث کن. چند نفس عمیق بکش و از خودت بپرس:
- آیا پاسخ من الان مفید خواهد بود؟
- آیا دارم از روی احساسات شدید واکنش نشان میدهم؟
- آیا بهتر نیست فعلاً ساکت باشم و بعد پاسخ دهم؟
این تکنیک ساده، جلوی بسیاری از درگیریهای بینتیجه را میگیرد.
3. از درون، خودت را آرام کن
ممکن است آنها سعی کنند تو را تحریک کنند یا ناراحت کنند. مهم است که به یاد داشته باشی: آرامش تو در کنترل توست. میتوانی از روشهای زیر استفاده کنی:
- تکنیک تنفس عمیق
- تکرار جملهی ذهنی: «من مسئول احساسات خودم هستم، نه او»
- تصور ذهنی یک مکان آرام (مثلاً جنگل، ساحل یا باغ)
4. نوشتن احساسات بهجای درگیری
وقتی حس کردی چیزی اذیتت کرده ولی نمیتوانی مستقیماً آن را بگویی، آن را بنویس. نوشتن کمک میکند بدون اینکه در لحظه درگیر شوی، افکارت را بیرون بریزی و سبک شوی.
{2 دلیلِ سخت شدن زندگی، از نظر قرآن}
بخش دوازدهم: تفاوت بین دلسوزی و نادیده گرفتن خود
یکی از اشتباهات رایج در برخورد با افراد خودشیفته این است که فکر میکنیم “اگر دلسوزتر باشیم، او بهتر میشود”. اما همیشه اینطور نیست. دلسوزی نباید به قیمت فراموش کردن خودت تمام شود.
فرق دلسوزی سالم با دلسوزی سمی:
دلسوزی سالم | دلسوزی سمی |
---|---|
همراه با مرز مشخص است | مرزها را از بین میبرد |
هم به خودت توجه میکنی، هم به او | فقط به او توجه میکنی |
از روی آگاهی است | از روی ترحم و احساس گناه است |
رشد دوطرفه ایجاد میکند | وابستگی و سوءاستفاده ایجاد میکند |
اگر حس میکنی که در حال فراموش کردن نیازهای خودت هستی، باید یک قدم عقب بروی و دوباره رابطه را بازبینی کنی.
بخش سیزدهم: نجات خود از چرخهی تحقیر و وابستگی
یکی از تلههایی که افراد خودشیفته ایجاد میکنند، چرخهی وابستگی و تحقیر است. یعنی:
- در ابتدا با تعریف و تمجید، تو را جذب میکنند
- کمکم شروع به انتقاد، بیتوجهی و تحقیر میکنند
- وقتی میخواهی دور شوی، دوباره محبت میکنند
- و باز تو را به خودشان وابسته میکنند
🔸 چگونه از این چرخه خارج شویم؟
- با خودت روراست باش: آیا واقعاً این رابطه به تو حس خوب میدهد؟ یا فقط به آن عادت کردهای؟
- لیستی از آسیبهایی که دیدهای بنویس
- حمایت عاطفی از دوستان یا مشاور دریافت کن
- به خودت یادآوری کن: “شایستهی رابطهای سالم هستم”
بخش چهاردهم: آیا بخشیدن فرد خودشیفته درست است؟
بخشش همیشه برای آرامش درونی ما مفید است، اما بخشش به معنی اجازهی ادامهی رفتار اشتباه نیست.
{چرا با وجود تلاش زیاد ، موفق نمیشم؟}
🔹 بخشش میتواند به این شکل باشد:
- من میبخشم، چون نمیخواهم نفرت در قلبم بماند
- اما همچنان مرز خود را حفظ میکنم
- و اجازه نمیدهم دوباره با من همانطور رفتار شود
بخشش به معنی بازگشت دوباره به رابطهی آسیبزا نیست، بلکه نوعی رهایی درونی است.
بخش پانزدهم: آیا میتوان با یک فرد خودشیفته رابطهای طولانیمدت داشت؟
بله، اما فقط در شرایط زیر:
- تو مرزهای محکمی داری و روی احساساتت کنترل داری
- او خودآگاهی پیدا کرده و میخواهد تغییر کند
- درمان روانشناختی در جریان است
- رابطهتان دوطرفه، نه یکطرفه و وابسته است
در غیر این صورت، احتمال دارد این رابطه به مرور به تخریب عزتنفس و آرامش تو منجر شود.
بخش شانزدهم: اثرات بلندمدت ارتباط با فرد خودشیفته
ارتباط طولانیمدت با یک فرد خودشیفته، اگر مدیریت نشود، میتواند به مرور زمان آسیبهای جدی به روان وارد کند. این آسیبها اغلب بهتدریج ظاهر میشوند و ممکن است در ابتدا محسوس نباشند.
مهمترین اثرات بلندمدت:
1. کاهش عزتنفس
فرد خودشیفته اغلب تو را نقد میکند، مقصر میداند یا نادیده میگیرد. این رفتارها باعث میشود تو به خودت شک کنی و ارزش خود را کمتر ببینی.
2. فرسودگی روانی
مدام مراقب بودن که چه بگویی یا چه رفتاری نکنی تا او ناراحت نشود، ذهن را خسته و انرژی روانی را تحلیل میبرد.
3. اضطراب و افسردگی
زندگی با فردی که هیچگاه احساساتت را درک نمیکند، میتواند احساس تنهایی، سردرگمی، بیارزشی و ناامیدی به همراه داشته باشد.
4. وابستگی عاطفی ناسالم
گاهی با وجود آزار زیاد، نمیتوانی رابطه را رها کنی. چرا؟ چون او به شکلی وابستگی ایجاد کرده که ترک او را مساوی با فروپاشی میدانی. این حالت، شکل پنهان “اعتیاد به رابطه سمی” است.
بخش هفدهم: چگونه عزتنفس خود را پس از ارتباط با فرد خودشیفته بازسازی کنیم؟
اگر مدتی با یک فرد خودشیفته در ارتباط بودهای و احساس میکنی عزتنفست آسیب دیده، نگران نباش. بازسازی ممکن است زمانبر باشد، اما کاملاً ممکن است.
راهکارهای عملی:
1. بازنویسی گفتوگوهای درونی
بررسی کن که چه جملاتی در ذهنت تکرار میشوند:
- “من کافی نیستم”
- “همیشه من مقصرم”
- “اگه بهتر بودم، اون عصبانی نمیشد”
سپس این جملات را با نسخههای مثبت جایگزین کن:
- “من ارزشمندم، حتی اگر دیگران این را نبینند”
- “همه حق اشتباه دارند، من هم همینطور”
- “هیچکس مسئول احساسات دیگران نیست”
2. ایجاد ارتباط با افراد سالم و حمایتگر
بودن در کنار کسانی که تو را همانطور که هستی دوست دارند، باعث ترمیم روان تو میشود. این افراد به تو کمک میکنند دوباره خودت را ببینی.
{چگونه ارتباطات حرفهای مسیر زندگی را تغییر میدهند}
3. بازگشت به علایق شخصی
فرد خودشیفته معمولاً باعث میشود تو سرگرمیها و علاقههایت را فراموش کنی. حالا وقت آن است که دوباره به کارهایی که دوست داشتی برگردی:
- نقاشی، نوشتن، ورزش، سفر، مطالعه، موسیقی…
4. درمان با مشاور حرفهای
اگر احساس میکنی به تنهایی نمیتوانی از زیر سایهی آن رابطه خارج شوی، درمان با روانشناس میتواند نجاتبخش باشد. درمانگران شناختیرفتاری یا درمانگران تروما گزینههای بسیار خوبی هستند.
بخش هجدهم: اگر یکی از والدین شما فردی خودشیفته است چه باید کرد؟
یکی از سختترین انواع رابطه با افراد خودشیفته، زمانی است که والدین خودشیفته باشند. این نوع رابطه از کودکی شروع میشود و اثرات بلندمدتتری دارد.
علائم والد خودشیفته:
- علاقه به کنترل کامل فرزند
- تحقیر موفقیتهای فرزند
- بیتوجهی به احساسات واقعی کودک
- مقایسههای مکرر
- وابسته کردن عاطفی فرزند به خود
چگونه با چنین والدینی رفتار کنیم؟
1. پذیرش واقعیت
پذیرفتن اینکه والد تو ممکن است توانایی همدلی یا عشق بیقید و شرط را نداشته باشد، غمانگیز است، اما راهی برای رهایی روانی است.
2. مرزبندی محترمانه ولی قاطع
برای مثال:
“ممنونم که نگرانی، ولی تصمیمگیری برای آیندهم رو ترجیح میدم خودم انجام بدم.”
3. حفظ حد تعادل در ارتباط
لزومی ندارد همهی احساسات یا جزئیات زندگیات را با او در میان بگذاری. گفتوگو را در سطحی نگه دار که برایت ایمن باشد.
{آیه قرآن :ما انسان را در سختی آفریدیم}
4. کار روی خوددرمانی
اگر کودکی سختی در کنار چنین والدینی داشتی، ممکن است نیاز به درمان عمیقتر برای ترمیم زخمهای عاطفیات داشته باشی.
بخش نوزدهم: کودکانی که با والدین خودشیفته بزرگ میشوند
اگر خودت فرزندی داری و با یک فرد خودشیفته در ارتباط هستی (مثلاً پدر یا مادر فرزندت)، حتماً به تأثیرات این رابطه بر کودک هم فکر کن.
{چرا استراحت کردن ، وقت تلف کردن نیست؟}
کودکانی که در محیط خودشیفتگی رشد میکنند ممکن است:
- خودشان هم خودشیفته شوند (از تقلید یا دفاع روانی)
- یا برعکس، بسیار خجالتی، وابسته و فاقد اعتماد به نفس شوند
چه باید کرد؟
- سعی کن الگویی از رفتارهای سالم، احترام متقابل و همدلی برای کودک باشی
- به او بیاموز که احساساتش ارزشمند است
- هرگز نگذار کودک احساس کند بین شما و طرف مقابل باید “یکی را انتخاب کند”
- در صورت لزوم، از مشاور کودک کمک بگیر
بخش بیستم: جملاتی طلایی که در برخورد با افراد خودشیفته میتوانی بهکار ببری
برای پایان، مجموعهای از جملات مفید و کاربردی که میتوانی در تعامل با فرد خودشیفته به کار ببری:
- «من ترجیح میدم فعلاً دربارهی این موضوع بحث نکنیم.»
- «این حرفت باعث شد احساس بدی پیدا کنم. لطفاً اینطور با من صحبت نکن.»
- «میفهمم که این نظر توئه، اما من نظر متفاوتی دارم.»
- «من برای تصمیمگیری نیاز به زمان دارم.»
- «این درخواست برای من بیش از حدمه. نمیتونم قبولش کنم.»
سخن پایانی
برخورد با افراد خودشیفته یکی از بزرگترین چالشهای زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی ماست. اما با خودآگاهی، شناخت الگوهای رفتاری، یادگیری مهارتهای مرزبندی، و تقویت عزتنفس، میتوانی با این چالشها روبهرو شوی بدون اینکه خودت را از دست بدهی.
🔸 تو قربانی نیستی، بلکه کسی هستی که تصمیم گرفته خودش را نجات دهد.
درباره رضا صفری
© کليه حقوق محصولات و محتوای اين سایت متعلق به مدیر سایت می باشد و هر گونه کپی برداری از محتوا و محصولات سایت پیگرد قانونی دارد.
نوشته های بیشتر از رضا صفری
دیدگاهتان را بنویسید